به مدت ربع قرن از شرایط اجتماعی و سیاسی منتهی به انقلاب سخن گفته ایم ، در طول ربع قرن از روزهای پرشور انقلاب و لحظه لحظه آن یاد کردیم و زوایای آن را توضیح دادیم و تشریح کردیم ، به مدت ربع قرن بر آفرینش این انقلاب شگفت قرن بیستم آفرین گفتیم و کف زدیم ولی تمام گفته ها را می توان در این اندک خلاصه کرد: انقلاب ایران خواسته یک ملت بود. ملتی به ستوه آمده از تاریخی سراسر دیکتاتوری و خفقان ، ملتی به جان آمده از ندیده شدن و به حساب نیامدن، مردمی خسته از ظلمی به درازای تاریخ ، نظامی که اولین حقوق اولیه انسانی را نادیده می گرفت و همچون قوانین متصلب دوران ساسانی تنها مردم را یک وسیله تزئینی برای جشن های 2500 ساله می دانست و می خواست و نه بیشتر.
ملتی که چنین در ذات خود نادیده گرفته شده ، انکار میشد یکباره همچون آتشفشانی فوران کرد وآن نظام پوسیده کهنسال را فرو افکند و با رهبری امام راحل به نظام جمهوری اسلامی رهنمون شد. نظامی که متضمن آزادی های فردی و اجتماعی، استقلال و تمامیت ارضی و حکومت مردم برمردم در سایه دین اسلام بود. انقلاب ایران به تمام نظام های دیکتاتوری دنیا نشان داد که می توان مردم را سرکوب کرد، می توان خواست آنان را نادیده گرفت، می توان آنان را به زوایه راند، می توان یک ملت را انکار کرد ولی ، نمی توان ملت و مردم را وا دار به سکوت کرد، وادار به نخواستن کرد. انقلاب ایران نشان داد که نمی توان دربرابر خواست مردم ایستاد چرا که خواست مردم همان خواست خداست. آن دستانی که گره شده بود و رژیم پهلوی را سرنگون ساخت دست خدا بود که " دست خدا همواره با جماعت است"، جماعتی که برخواسته اش ایمان دارد، پای می فشرد و خود سرنوشتش را تعیین می کند. بردستان و بازوانی که این معجزه قرن بیستم را به ثمر رساندند، آفرین باد.
نظرات شما عزیزان: